|
سخنگوی دولت با گلایه از تیتر 7- در توصیف عملکرد 7 ساله دولت:
ممنون که هستم!
اگر این دولت نبود وضع صدبرابر خرابتر میشد!
گروه سیاسی: «به مرگ گرفتن برای به تب راضی کردن» را شاید بتوان کاملترین تمثیل برای توصیف دفاعیههای دولت روحانی از عملکرد خود دانست. او که روزی در میدان انتخابات برای قانع کردن مردم به ترسدرمانی متوسل میشد و روی کار آمدن رقبایش را مساوی با افزایش نرخ دلار به 5 هزار تومان میدانست، حالا در پایان سومین سال دومین دولت خود مهمترین شاهد مثال برای دفاع از عملکرد خود را در عملکرد فرضی دولتهای تشکیلنشده توسط رقبایش میجوید و آنگونه که سخنگویش میگوید معتقد است اگر دولت دیگری روی کار بود باید شاهد وضعیتی صدبرابر خرابتر بودیم.
به گزارش «وطن امروز»، سخنگوی دولت در نشست خبری روز گذشته خود با خبرنگاران در پاسخ به سوالی که آیا دستورات تلفنی آقای روحانی به وزرا درباره گرانیها و وضعیت معیشتی مردم، میتواند تأثیر داشته باشد، گفت: در این روزها چند تیتر از 7 سال پوچ و منفی هفت دیدم. معتقدم نقد باید منصفانه باشد و همه ابعاد موضوع را در بر بگیرد تا بتواند پیش روی مخاطب تصویر مناسبی ایجاد کند. درباره 7 سال گذشته آمار اطلاعات اقتصادی و اجتماعی و وجدان جمعی جامعه گواه است، اگر هر کدام را خطا میگویم میتوانید فردا آن را نقد کنید. سال ۹۲ که دولت یازدهم شکل گرفت، قدرت خرید مردم کاهش یافته و اقتصاد کوچک شده بود، میزان تورم مشخص بود؛ رشد منفی که داشتیم، بیش از ۶۰ درصد کسری رشد داشتیم، بیثباتی اقتصادی و کاهش قدرت خرید حاکم بود، این در حالی است که ۸۰۰ میلیارد دلار صادرات نفتی هیچ وقت در دوره ما رقم نخورد. ما با این شرایط آمدیم. علی ربیعی با اشاره به مقایسه دولت یازدهم و دوازدهم با دولت قبلی، اضافه کرد: کشور در آن دوره با تحریم ترامپی هم روبهرو نبود، تحریم ترامپی در نوع خود یک تحریم بینظیر است و منابع فروش نفت به کشور قبلاً برمیگشت. وی اظهار داشت: در این ۵۶ ماه آیا این نبود که تورم تکرقمی شد و آیا این نبود که رشد ۱۲ درصدی را در صنعت تجربه کردیم؟ آیا بازار ارز باثبات نشد؟ آیا اقتصاد ما قابل پیشبینی نبود؟ آیا ورود شرکتهای سرمایهگذاری به ایران آغاز نشد؟ متوسط اشتغال ما در طول این سالها بالای ۴۵۰ هزار بود. شما که 7 سال را میگویید این چند سالش را هم بگویید.
ربیعی با بیان اینکه ما با پدیده ترامپ، نامتعارفترین رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا مواجه بودیم، گفت: تحریم را نمیگویند و نمیگویند شما درآمد ارزیتان امسال چقدر بوده و چگونه کالای اساسی مردم را تامین کردید و زندگی مردم را نگه داشتید. من ادعا نمیکنم امروز جامعه خوشحال از زندگی خود است اما علتش را هم بگویید که اگر این دولت نبود شمایی که مدعی هستید وضع صدبرابر خرابتر میشد. وی ادامه داد: ما در همین شرایط در سال ۹۸ رشد اقتصادی بدون نفت خود را مثبت کردیم و سال ۹۹ هم رشد خواهیم کرد، البته با کرونا هم روبهرو شدیم. آیا ما در زمینه مبارزه با کرونا نمره مثبتی نگرفتیم؟ دولتی که بینظیر بوده، در فشارهای داخلی هم بینظیر بوده است. فکر میکنم قضاوت درباره 7 سال منهای شرایط تحریم، قضاوت منصفانهای نیست. ما هم بیش از همه آنهایی که ابراز نگرانی میکنند نگران معیشت و زندگی مردم هستیم. مدعی هستیم با این سیاستهایی که دنبال کردیم و با توجه به محدودیتهایی که داشتیم، معلوم نبود شخص دیگری بتواند آثار مثبتی را داشته باشد.
ربیعی با اشاره به اینکه وقتی ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف میکنید معلوم است گرانی ایجاد میشود، ادامه داد: ما با کاهش تعرفههای گمرکی توانستیم اثر آن را متعادل کنیم. ما از این چیزها که «جمعه کجاست» و «شنبه متوجه شدیم» خیلی میشنویم؛ یک جمله رئیسجمهور گفت که در بحث کرونا، روال از شنبه عادی است؛ 10 بار من توضیح دادم. من در آن جلسه بودم؛ گفتند استانها تصمیمات متفرق میگیرند، رئیسجمهور گفت از روز شنبه ستاد ملی کرونا به صورت عادی تصمیم میگیرد. این را دیگر ول نمیکنید که از «شنبه عادی است». وی درباره دستورات تلفنی رئیسجمهور به وزرا بدون حضور در بین مردم هم اظهار داشت: آقای رئیسجمهور تلفن زده و پیگیری کرده است. او مطالعه کرده و گزارشات را پیگیری کرده است. بخشی از پیگیریها تلفنی است، البته جلسه حضوری و پیگیری هم هست. ربیعی خاطرنشان کرد: ما به همکاری دولت و مجلس خوشبین هستیم، همینطور الگوی مدیریتی کرونا را که همه با هم همکاری میکنند، الگوی مثبتی میدانیم.
***
7 سال شکنجه افکارعمومی
گلایه روز گذشته سخنگوی دولت از تعبیر «منفی هفت» برای توصیف عمر طی شده دولت روحانی در شرایطی بود که وی در اظهاراتش برای دفاع از عملکرد دولت بار دیگر هدف خود را معطوف به نشانهگیری فضای روانی جامعه کرد؛ فضایی که در تمام 7 سال گذشته مانند گروگانی در دستان دولت بوده تا هر زمانی با نیت پیشبرد یکی از اهداف دولت مورد هجمه قرار گیرد. اگر روزی دولت با نیت تثبیت جایگاه خود تمایل داشت هر گونه نقص و ضعف خود را به دولت سابق نسبت دهد، از میانه راه که سکه حمله به دولت پیشین از اعتبار افتاد، هر بار با ایجاد یک دلهره اجتماعی تلاش کرده از فشار حملات به خود بکاهد. رویکرد رقیبهراسی به عنوان استراتژی انتخاباتی که گویا به کام پاستورنشینان نیز شیرین آمده، تبدیل به بخشی از رفتار سیاسی دولت دوازدهم شده است. دولتی که در سال هفتم عمر خود کماکان بقای خود را در شکنجه افکارعمومی و پمپاژ ترس از دشمنهای فرضی میجوید، تنها به کارنامه تهی خود در مواجهه با امور اقرار کرده است.
***
موهبت پایانناپذیر تحریم
سخنان روز گذشته علی ربیعی و مطرح کردن متغیر تحریم به عنوان عامل اصلی مشکلات فعلی کشور در حالی است که اساساً وجود آن دلیل بر شکست ماموریت دولت مستقر به شمار میرود. به عبارت دیگر اساسیترین وعده و گزارهای که باعث روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال 92 شد مقوله رفع تحریمها علیه کشورمان بود. دولتی که 7 سال پیش با چنین وعدهای انتخاب شده است خود نمیتواند از وجود چنین پدیدهای سپر دفاعی برای فرار از پاسخگویی به مطالبات عمومی جامعه درست کند. تحریم به عنوان واقعیتی موجود، مهمترین علت روی کار آمدن دولتی بود که ادعای رفع همه تحریمها را داشت، پس ارجاع دادن مشکلات به وجود تحریمهای خارجی آن هم در پایان عمر یک دولت، نشان از بازگشت به مبدا و «منفی هفت» سال دارد. در چنین فضایی فراتر از سوال پیرامون وضعیت نامطلوب موجود، میتوان این پرسش را طرح کرد آیا تحقق نیافتن وعده اصلی دولت، آن هم در سایه اختیارات و مذاکرات حداکثری این دولت که در هیچ دورهای سابقه نداشته، خود دلالت بر شکست ماموریت و کارویژه آن ندارد؟
***
آیا برای دولت انتخابات تمام شده است؟
دفاعیه سخنگوی دولت از عملکرد دولت با طرح این عبارت که «اگر این دولت نبود وضع صدبرابر خرابتر بود» آن هم در شرایطی که واقعیت محقق شده به مراتب از وضعیت هراسناکی که دولتمردان از فردای پیروزی رقبای انتخاباتی خود توصیف میکردند نامطلوبتر است، گویای اعتیاد دولت روحانی به ترسدرمانی جامعه است. دولت در شرایطی که مردم سختترین روزهای خود را از نظر معیشتی و اقتصادی تجربه میکنند در حالی کماکان مشغول پمپاژ ترس نسبت به عملکرد احتمالی منتقدان خود است که مهمترین تجویز دولت برای عبور از وضعیت موجود بازآفرینی طرحهای دولت پیشین در آخرین روزهای عمر اجرایی خود است. مانور ناکارآمدی و پیش بردن پروژه ترسآفرینی به موازات آن تنها میتواند به مثابه یک اقدام انتخاباتی مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد؛ اقدامی که در آن دولت اگر آینده سیاسی مطلوبی برای خود نمیبیند، سعی خود را معطوف به ناامید کردن مردم از آیندهشان میکند. تلقی کردن وضعیت موجود (که مردم آن را به عنوان سختترین وضعیت تجربه شده میدانند) به بهترین وضعیت ممکن تنها میتواند یک فرمان آتش علیه امید باقیمانده برای مردم باشد.
ارسال به دوستان
آژانس بینالمللی انرژی اتمی چرخه اتهام ـ بازرسی را بار دیگر فعال کرده است
آژانس انتخاباتی ترامپ
* هدف دولت آمریکا از افزایش فشارها متقاعد کردن ایران به مذاکره با ترامپ در آستانه انتخابات آمریکاست
گروه سیاسی: مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز گذشته با اتهامزنی به ایران مدعی شد تهران اجازه بازرسی از برخی مکانها را به آژانس نمیدهد. دومینوی اتهامزنی سازمانهای بینالمللی علیه ایران در هفتههای اخیر، نشان میدهد این سازمانها تحت فشار آمریکا در حال ایفای نقش خود در راستای تحقق سناریوی ایالات متحده برای کشاندن ایران پای میز مذاکره با ترامپ هستند.
به گزارش «وطن امروز»، «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز گذشته در نشست شورای حکام مدعی شد: «با نگرانی جدی میگویم بیش از 4 ماه است ایران به ما اجازه دسترسی به 2 مکان را نداده و حدود یک سال است در مباحثات محتوایی جهت شفافسازی سوالات ما مرتبط با مواد هستهای احتمالی و فعالیتهای مرتبط هستهای اعلامنشده مشارکت نکرده است».
گروسی در ادامه ادعاهای خود افزود: «این امر بر توانایی آژانس برای پاسخ به سوالات و اطمینان دادن درباره نبود مواد هستهای و فعالیتهای اعلامنشده در این مکانها در تهران، تاثیر منفی گذاشته است».
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پایان از ایران خواست به همکاری فوری و کامل با آژانس اتمی بازگردد و امکان دسترسی مناسب به این مکانها را فراهم کند.
«میخائیل اولیانوف» نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین در واکنش به ادعای مدیرکل آژانس علیه ایران در توئیتر خود نوشت: «ایران دسترسی را رد نکرده، بلکه تاکنون این دسترسی را فراهم نکرده است. این تفاوت دارد. ایران حق آژانس بینالمللی انرژی اتمی را زیر سوال نبرده و برای ادامه رایزنیها آماده است».
سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه هم در واکنش به ادعای مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اظهار داشت: آژانس بر مبنای ادعای جاسوسی رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو، موضوعی را که بسته شده است باز میکند؛ این جای تاسف دارد. متاسفیم که آژانس به جای اتکا به مدارک متقن و نگاه به همکاریهای سطح بالای ایران با این سازمان، به ادعاهای رژیمی میپردازد که خصومتش با مردم و نظام ایران و خطری که برای عرصه بینالملل دارد بر همگان مشخص است.
موسوی ادامه داد: ما به آژانس توصیه میکنیم در این زمینه قدری آیندهنگری داشته باشد و مبنای سوالات خود را مسائل دقیقتر و قانونیتر قرار دهد، نه ادعاهای یک رژیم که مدعی است از طریق جاسوسی به آنها دست پیدا کرده است.
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حالی اتهامات خود علیه ایران را مطرح کرد که «لارنس نورمن» خبرنگار نشریه «والاستریتژورنال» مستقر در بروکسل روز جمعه در صفحه توئیتر خود از تلاش آمریکا برای صدور قطعنامهای علیه ایران از طریق نشست روز دوشنبه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر داده بود.
در هفتههای اخیر مقامات آمریکایی در اظهارنظرهای گوناگون مدام به تکرار کلیدواژه «مذاکره» پرداختهاند. برایان هوک، مسؤول امور ایران در وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا روز سهشنبه ۱۹ ماه مه در سخنانی اظهار داشت: «اکنون بیش از 3 سال است که ما از طریق دیپلماسی و بازدارندگی با ایران مقابله کردهایم. مقامات ایران حالا تنها یک راه دارند: یا با پرزیدنت ترامپ مذاکره کنند یا فروپاشی اقتصادی را مدیریت کنند».
رونمایی جمهوریخواهان کنگره از بسته تحریمی جدید علیه ایران را هم میتوان در همین راستا تحلیل کرد. جمهوریخواهان چهارشنبه گذشته در حالی از این بسته تحریمی رونمایی کردند که آن را بیسابقهترین تحریمهای تاریخ آمریکا علیه جمهوری اسلامی خواندند، اگر چه بنا بر نظر کارشناسان، مفاد این بسته هیچ سیاست جدیدی را دربرنگرفته و همه موارد پیشنهادی آن پیش از این علیه ایران اعمال و ناکارآمدی آن مشخص شده است.
از سوی دیگر، در صورت انفعال مقامات دولتی، شیوه در پیش گرفته شده توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی منجر به دور جدید گفتوگوها میان ایران و نمایندگان آژانس میشود که در نهایت بازدید از اماکن سری ایران را به دنبال دارد. در گذشته دولت روحانی تحت فشار آژانس اجازه ورود بازرسان آژانس به مراکز سری نظامی را صادر کرد. بازرسان آژانس در نظارتهای خود به موارد مشکوکی برنخوردند و نتیجه این نظارتها در گزارش فصلی مدیرکل منتشر شد، با این حال آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحت فشار آمریکا هر ادعایی علیه ایران از سوی کشورهای دیگر و حتی رژیم صهیونیستی را در دستور کار قرار میدهد. در همین راستا، مقامات رژیم صهیونیستی بدون هیچ سند قابل قبولی مدعی شدند برخی مکانها در ایران مشکوک هستند. مدیرکل آژانس نیز بدون ارائه اسناد و دلایل معتبر، اماکن اعلام شده از سوی رژیم صهیونیستی را به عنوان اماکن مشکوک در نظر گرفته و از ایران درخواست کرد امکان بازرسی از این اماکن را برای ناظران آژانس فراهم آورد. به بیان دیگر، آژانس از فرصت نظارتها برای رفع ابهامها استفاده نمیکند، بلکه نظارتها را مقدمه نظارتهای بیشتر و دسترسی به اماکن سری قرار میدهد. در واقع آژانس از ابزار نظارت در خدمت سیاست کشوری چون آمریکا و دولتی مانند رژیم غاصب صهیونیستی به منظور سنگین کردن پرونده اتهامی ایران و دسترسی به افراد و اماکن بیشتر، استفاده میکند.
* سازمانهای آمریکایی
دور جدید تلاشهای آمریکا با هدف تحت فشار گذاشتن بیشتر ایران به بهانه تمدید تحریمهای تسلیحاتی از ماه گذشته آغاز شد. مقامات آمریکایی به دنبال آن هستند پیش از زمان رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران در اواخر مهرماه سال جاری با تصویب قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل متحد این تحریمها را تمدید کنند.
در همین راستا، وزیر خارجه آمریکا روز گذشته در مراسم افتتاحیه اجلاس حمایت از صهیونیستها (AJC) اعلام کرد: «سیاست فشار بر ایران را ادامه میدهیم». وی همچنین افزود: ما فشار بر ایران را تا زمانی که این کشور رفتار معمول از خود نشان دهد و از تهدید همسایگان خود دست بردارد، ادامه میدهیم. این اظهار نظر مایک پمپئو یکی از دهها اظهار نظر او در چند مدت اخیر است که نشان میدهد به حداکثر رساندن فشارها علیه ایران به منظور تغییر رفتار ایران تنها راهبرد آمریکا در برابر جمهوری اسلامی است.
آمریکاییها که قصد دارند پازل افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی را با جلوگیری از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران تکمیل کنند، سعی دارند با زد و بند پشت پرده با سازمانهای بینالمللی این رویای خود را تحقق بخشند.
ادعاهای اخیر آنتونیو گوترش علیه ایران نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است. در حالی که آمریکاییها ماههاست تلاش خود را آغاز کردهاند تا با اتهامزنی به ایران مبنی بر نقض قطعنامه 2231 مانع لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران شوند، ناگهان دبیرکل سازمان ملل در گزارشی ۱۴ صفحهای به شورای امنیت، منشأ موشکهای مورد استفاده در حمله به تاسیسات نفتی و فرودگاههای سعودی در سال گذشته را ایرانی دانسته و اعلام کرده این مسأله میتواند مغایر تحریمهای تسلیحاتی قطعنامه 2231 باشد! این ادعای گوترش در نقطه مقابل اظهارات قبلی او است. دبیرکل سازمان ملل متحد ۱۹ آذرماه 98 در گزارشی به شورای امنیت اعلام کرده بود قادر نیست «به طور مستقل تایید کند» موشکها و پهپادهای مورد استفاده در حمله به تاسیسات نفتی عربستان در شهریور «منشأ ایرانی» داشته است و تهران را از اتهامات کشورهای غربی مبرا دانسته بود. وزارت امور خارجه نیز در بیانیه خود درباره ادعاهای گوترش علیه ایران، رفتار وی را در چارچوب همکاری با آمریکا برای تحقق خواست ایالات متحده در عدم لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران تحلیل کرد. در بیانیه وزارت امور خارجه تاکید شده است: «جمهوری اسلامی ایران ضمن رد ادعاهای دبیرخانه سازمان ملل متحد که به نظر میرسد تحت فشارهای سیاسی رژیمهای آمریکا و عربستان صورت گرفته، مراتب نگرانی عمیق خود را در قبال استفاده ابزاری از دبیرخانه سازمان ملل متحد برای اهداف سیاسی ابراز میدارد». وزارت امور خارجه در ادامه خاطرنشان کرد: «جمهوری اسلامی ایران قویا به دبیرخانه سازمان ملل متحد توصیه میکند در سناریوی از پیش طراحی شده آمریکا برای جلوگیری از لغو محدودیتهای تسلیحاتی ایران حرکت نکرده و با تهیه گزارشهایی که هیچ محمل قانونی ندارند، به این روند خطرناک کمک نکند. آمریکا خود بزرگترین ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است و هیچکس نمیتواند دامان آن کشور را از نقض گسترده قوانین بینالمللی مبرا سازد».
ارسال به دوستان
نتیجه اصرار دولت بر بازگشایی بیبرنامه مشاغل: قربانیان روزانه کرونا در کشور به 113 نفر رسید رعایت فاصلهگذاری اجتماعی در کشور به 20 و در تهران به 11 درصد کاهش یافت
کسبوکار مرگ!
* وزیر بهداشت استعفا نداده است اما فشارها علیه نمکی ادامه دارد
گروه اجتماعی: تعداد قربانیان کرونا برای دومین روز متوالی سه رقمی ماند تا شاهد موج جدیدی از مرگومیر ناشی از «کووید-19» در کشور باشیم.
به گزارش «وطن امروز»، آخرین باری که تعداد قربانیان روزانه کرونا سه رقمی شد فروردینماه بود اما از اردیبهشتماه تعداد فوتیها دو رقمی شد تا روز یکشنبه نیز این روند ادامه یافت. به همین علت حتی با وجود افزایش شدید آمار مبتلایان، تعداد نسبتا کم فوتیها مانع نگرانی مردم میشد اما از 25 خردادماه اوضاع فرق کرد و بار دیگر تعداد قربانیان کرونا سه رقمی شد. این روند روز گذشته هم ادامه یافت و آمار 113 مورد فوتی ناشی از ویروس «کووید-19» نشان داد باید بیش از پیش این مسأله جدی گرفته شود.
دولت با وجود هشدار شدید نظام پزشکی، بر بازگشایی کسبوکارها و مشاغل اصرار کرد و بتدریج از اواخر فروردین اکثر کسبوکارها شروع به فعالیت کردند. این اتفاق در حالی رخ داد که وزارت بهداشت بشدت نسبت به بیتوجهی به پروتکلهای بهداشتی هشدار داد. اقدام دولت در بازگشاییها موجب شد مردم نیز بسیاری از پروتکلهای بهداشتی را فراموش کنند و رعایت این پروتکلها به کمترین میزان ممکن برسد تا جایی که فرمانده مقابله با کرونا در تهران اعلام کرده 89 درصد پایتختنشینان و 80 درصد میانگین کشوری پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند. رفتار دولت موجب شد ملت نیز کمتر خطر کرونا را جدی بگیرند و حتی آن را خطر تلقی نکنند. در چنین شرایطی تعداد مبتلایان و فوتیهای کرونا به بیشترین حد 2 ماه اخیر رسیده و مشخص نیست ایجاد موج جدید کرونا آمار مبتلایان و قربانیان را تا چه حد افزایش میدهد.
عملا دولت با برداشتن فاصلهگذاریها به شیوع کرونا دامن زده است. در جدیدترین تصمیم، دولت خواهان بازگشایی قهوهخانهها و مهدکودکها شده است تا عملا اثبات شود دولت دیگر خطر کرونا را جدی نمیگیرد. شاید با توجه به وضعیت اقتصادی بتوان بازگشایی کسبوکارهای کمریسک یا با ریسک متوسط را پذیرفت اما بازگشایی مشاغلی چون قهوهخانهها و مهدهایکودک را اصلا نمیتوان درک کرد. بدین ترتیب باید گفت دولت خود به فاصلهگذاری اجتماعی اعتقاد ندارد و نمیتواند از مردم نیز انتظار داشته باشد که خطر کرونا را جدی بگیرند.
سیماسادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت درباره آخرین آمار کرونا گفت: از ظهر یکشنبه تا ظهر دوشنبه و بر اساس گزارش آزمایشگاهها و دانشگاههای علوم پزشکی 2 هزار و ۴۴۹ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند. از بین مبتلایان جدید ۸۴۲ نفر موارد بستری و ۱۶۰۷ نفر موارد سرپایی یا در تماس با مبتلایان بودند که شناسایی شدند. با در نظر گرفتن موارد جدید، مجموع بیماران مبتلا به «کووید-19» در کشور به ۱۸۹ هزار و ۸۷۶ نفر رسید.
وی ادامه داد: در طول ۲۴ ساعت گذشته ۱۱۳ بیمار دیگر مبتلا به «کووید-19» در کشور جان باختند و از زمان شیوع این بیماری در کشور تاکنون ۸۹۵۰ نفر جان خود را از دست دادهاند.
لاری بیان کرد: بر اساس این گزارشها تاکنون ۱۵۰ هزار و ۵۹۰ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در کشور بهبودیافته و از بیمارستان ترخیص شدهاند. ۲۷۶۵ نفر از این بیماران نیز در وضعیت شدید این بیماری و به نوعی بحرانی تحت مراقبت در بخشهای آیسییو قرار دارند که امیدواریم شفا پیدا کنند.
وی گفت: تاکنون یک میلیون و ۲۶۹ هزار و ۱۹۴ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است.
لاری افزود: استانهای خوزستان، آذربایجان غربی، هرمزگان، کردستان و سیستانوبلوچستان در وضعیت قرمز قرار دارند. در تهران، خراسان رضوی و بوشهر نیز موارد بستری در حال افزایش است.
سخنگوی وزارت بهداشت گفت: با توجه به افزایش نسبی آمار مبتلایان و فوتیهای کرونا، اکیدا از مردم میخواهیم فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنند و در هر سن و هر شرایطی هستند به محض خروج از منزل ماسک بزنند؛ استفاده از ماسکهای خانگی هم موثر است.
وی افزود: اکیدا از مردم میخواهیم از برگزاری مراسم عروسی و عزاداری خودداری کنند، زیرا یکی از علل مهم افزایش مجدد آمار کرونا برگزاری این نوع تجمعات در برخی شهرهاست، از جمله اینکه در یک عروسی ۱۲۰ نفر از میهمانان به ویروس کرونا مبتلا شدند.
* سخنگوی دولت: موج جدید کرونا را شاهد هستیم
با آنکه آمارها و گزارشها از شیوع دوباره کرونا در کشور خبر میدهد اما سخنگوی دولت اعتقاد دارد موج جدید کرونا را شاهد نیستیم و فقط در چند استان این اتفاق افتاده است.
علی ربیعی دیروز در نشست خبری گفت: در مبارزه با کرونا چالشهای جدیدی داشتیم اما توانستیم از این مراحل با موفقیت نسبی عبور کنیم. گزارشات ما نشان داده در برخی اماکن متبرکه مراعات خوبی صورت گرفته اما در برخی اماکن هم رعایت نشده است و مراعات ضعیف بوده است؛ همچنین در وسایل انتقال مسافر و اتوبوس مراعات صورت نگرفته و فاصلهگذاریها در مترو بدرستی رعایت نشده است. در چند استان به مرحله پیک رسیدهایم و این به معنای پیک جدید نیست، استانهایی که وارد پیک کرونا نشده بودند امروز وارد این وضعیت شدهاند، نباید اشتباه کنیم که فرضا وارد پیک جدیدی شدهایم. علی ربیعی در ادامه گفت: مبارزات ضدکرونایی دولت و نظام سلامت وارد مرحله جدیدی میشود و هر چه جلوتر میرویم تجربیات جدیدی کسب میکنیم، البته به دوران پساکرونا نرسیدهایم و نمیتوانیم بگوییم کرونا تمام شده است.
وی با بیان اینکه تعطیلات عید فطر آثار خود را امروز در برخی استانها نشان میدهد، خاطرنشان کرد: بالا بودن آمار ابتلا به کرونا به دلیل افزایش تستهاست؛ امروز از 2 هزار تست به 25 هزار تست روزانه رسیدهایم و این تستها قطعا آمار ابتلا را افزایش داده است.
ربیعی با بیان اینکه موضوع کرونا کماکان مهمترین مسأله دولت است، گفت: این موضوع در جلسات اقتصادی و اجتماعی ما و همین طور ستاد ملی کرونا که به طور ویژه به این امر میپردازد جزو موضوعات مهم و همیشگی است. اگر بتوانیم 3 اصل فاصلهگذاری، ماسک زدن و رعایت مسائل بهداشتی را به حد کافی رعایت کنیم قطعاً هم در سلامت فردی و حفظ جان انسانها و هم پویایی اقتصاد موفقتر عمل خواهیم کرد. کادر درمانی و جامعه در این مرحله یعنی مرحله مهار، تجربه بزرگ را کسب کرده است. دستاوردهای این دوره میتواند حتی پس از تمام شدن کرونا هم در عرصههای جدید به کار گرفته شود. در فرآیند مبارزه ضدکرونایی آموختیم که باید یک روح جدید در حکمرانی و در سیاست دمیده شود که خوشبختانه امروز این امر رخ داده است.
***
[وزیر بهداشت استعفا نداده است اما فشارها علیه نمکی ادامه دارد]
اختلافات بدنه دولت و وزارت بهداشت و حضور کمرنگ وزیر بهداشت در جلسات هیات دولت موجب شد شایعه استعفای وزیر بهداشت قوت بگیرد اما سعید نمکی دیروز این خبر را تکذیب کرد. اختلاف سعید نمکی با مجموعه دولت علنی شده و وزیر بهداشت با توجه به کاهش اختیارات در ستاد ملی مقابله با کرونا کمتر تمایل به حضور در جلسات هیأت وزیران دارد. بعد از انتشار شایعه استعفای وزیر، سعید نمکی اعلام کرد: موضوع استعفای بنده صحت ندارد و من استعفایی تقدیم هیأت دولت نکردهام. وی در پاسخ به پرسشی درباره دلیل کمرنگ شدن حضورش در جلسات هیأت دولت هم گفت: طی روزهای گذشته بیشتر وقت بنده صرف رسیدگی به مشکلات استانی شده است و بیشترین وقت خود را صرف برنامهریزی برای کاهش موارد ابتلا و پیشگیری از شیوع مجدد کرونا در این استانها کردهام. گفته میشود اخیرا بسیاری از اختیارات درباره مدیریت بیماری کرونا از مجموعه وزارت بهداشت و شخص وزیر سلب شده و در نتیجه، تصمیمات و اقدامات غیرکارشناسی و آسیبزای متعددی از سوی برخی مقامات ارشد دولت اتخاذ و اجرا شده است و این در حالی است که کماکان وزیر بهداشت به عنوان مسؤول این تصمیمات و اقدامات در افکار عمومی معرفی میشود. به نظر میرسد انتشار شایعه فوق نیز در جهت تحت فشار قراردادن وزیر بهداشت برای پذیرش رویکرد مقامات ارشد دولت و عدم اعتراض به آن بوده است.
ارسال به دوستان
سازندگان «پایتخت» با وجود دادن وعده ساخت قسمتهای باقیمانده فصل ششم برای ساختن ادامه این سریال شرط گذاشتند
پول زور!
* سیمافیلم: «پایتخت 6» به ما ربطی ندارد!
احسان سالمی: بازی تازه سازندگان سریال پایتخت با تلویزیون آغاز شده و این بار عدم ثبت قرارداد برای ساخت ادامه سریال بهانه تازه آنها شده است! بازی جدیدی که نشان میدهد احتمالا باید از همین حالا «پایتخت 6» را علاوه بر ناکامترین فصل این مجموعه، در زمره سریالهای ناتمام نیز دانست؛ سریالی که گویا قرار نیست فصل ششم آن هیچ وقت تمام شود!
***
* سیروس خان! طلب مخاطبان چه شد؟
درست یک روز مانده به اتمام بخش فصل ششم «پایتخت» خبری در رسانهها منتشر شد که در آن سیروس مقدم از این گفت که به دلیل شرایط کرونایی پیشآمده، داستان این فصل از سریال پایتخت ناقص باقی مانده و یک یا چند قسمت دیگر از این سریال که حکم جمعبندی این فصل را خواهد داشت، طلب مخاطبان از ما باشد؛ موضوعی که نشاندهنده عزم جزم سازندگان این سریال برای ساخت ادامه آن بود. به شکل طبیعی و حرفهای نیز وقتی سریالی به هر دلیل در مراحل تولید ناقص باقی میماند، باید به اتمام برسد تا به نظر و سلیقه مخاطبی که برای دیدن آن وقت صرف کرده نیز احترام گذاشته شود. آن هم سریالی همچون «پایتخت» که بعد از 5 فصل به مخاطبی میلیونی در سراسر ایران دست یافته و ناتمام ماندن فصل ششم آن برای مخاطبان آزاردهنده خواهد بود.
* بازی جدید پایتختیها با تلویزیون!
با از سرگیری دوباره تولید آثار سینمایی و تلویزیونی، به شکل طبیعی فصل ششم «پایتخت» که به بهانه کرونا ناقص باقی مانده بود هم باید وارد جریان تولید میشد اما ناگهان انتشار 2 مصاحبه از سوی الهام غفوری، تهیهکننده پایتخت و همسرش سیروس مقدم، کارگردان این سریال در 2 روز متوالی، باعث شد ادامه ساخت این سریال درگیر اتفاقاتی جدید شود.
الهام غفوری، تهیهکننده سریال «پایتخت» در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره ادامه ساخت قسمتهای پایانی این سریال گفت: «تا زمانی که با تلویزیون قرارداد نبندم نمیتوانم صحبت کنم. چون من تهیهکننده کار هستم و نمیتوانم اخبار دروغ اعلام کنم». اما این مصاحبه که به نظر میرسید مقدمهای برای طرح مطالبه جدید سازندگان «پایتخت» از تلویزیون و بازی تازه آنها با رسانه ملی بود؛ با صحبتهای سیروس مقدم در یک گفتوگوی رادیویی تکمیل شد. او در این زمینه گفت: «قرارداد ما 15 قسمتی بود و مطالبه مردم از ما نیازمند تفاهمنامه جدیدی است. نه بدهبستانهای مالی تمام شده و نه تسویهحسابها اتفاق افتاده و همه موکول شدهاند به این چند قسمت پایانی که گرفته شود. به لحاظ تایمی و تعداد قسمت به آن تعهدی که برای 15 شب عید داشتیم عمل کردیم که اضافه بر سازمان است و باید تفاهمنامه جدیدی اتفاق بیفتد. تا جایی که اطلاع دارم، مذاکرات این تفاهمنامه با عزیزان سازمان صداوسیما در جریان است. انشاءالله بزودی به نتیجه میرسد. باید قصه جدیدی برایش نوشته شود، زیرا آن فینال به دردمان نمیخورد و امکان و شرایط تصویربرداریاش فراهم نیست و باید فینال دیگری به عنوان طلب مردم تقدیم شود. من فکر میکنم 2 تا 3 قسمت باشد اما هنوز قطعی نیست».
* همه راهها به «پول» ختم میشود!
جالب اینکه در اوج نقدها به فصل ششم سریال پایتخت که از سوی رسانهها و مخاطبان در ارتباط با کیفیت نازل فنی و محتوایی این فصل از سریال مطرح میشد، شبکه اول سیما با برگزاری یک نشست نمایشی نقد و بررسی برای این سریال با حضور سیروس مقدم که بیشتر نشست تعریف و تمجید از فصل ششم «پایتخت» بود تا نقد جدی آن، از این گفت که منتقدان نباید در نقد سریال عجله کنند و باید اجازه دهند با اتمام سریال و مشخص شدن سرنوشت شخصیتها به نقد آن بپردازند؛ حربهای که در دورهای بسیاری از منتقدان را گوشه رینگ میبرد و آنها را به بهانه تعجیل در نقد سریال در معذوریت اخلاقی قرار میداد. اما حالا که موعد ساخت قسمتهای باقیمانده از سریال فرا رسیده، بحث سازندگان سریال درباره قرارداد جدید و تفاهمنامه با تلویزیون نشان میدهد مسأله ساخت چند قسمت باقیمانده این سریال که بنا به اذعان روابط عمومی سیما پرمخاطبترین سریال نوروزی تلویزیون بوده، خود داستانی جداگانه است؛ داستانی که در نهایت به پایانی با عنوان «پول» ختم میشود!
* فعلا خبری از «نقی معمولی» نیست
اما یکی از سختترین مسائل در ارتباط با اتمام پروژههای سینمایی یا تلویزیونی ناتمام، هماهنگی حضور مجدد عوامل بویژه بازیگران در پروژه است، چرا که معمولا بازیگران بویژه ستارههای این آثار به شکل پشت سر هم در آثار نمایشی ایفای نقش میکنند و هماهنگی حضور آنها امری سخت است. این مسأله البته صرفا محدود به پایتخت نمیشود. بر اساس آنچه تاکنون منتشر شده، محسن تنابنده به عنوان شخصیت اصلی سریال پایتخت چه جلوی دوربین و چه در پشت آن، این روزها درگیر فیلم تازه اصغر فرهادی شده است و در این شرایط او حداقل تا اواخر تابستان به واسطه حضور در «قهرمان» فرهادی، فرصتی برای حضور در پروژه «پایتخت» نخواهد داشت. از سوی دیگر با توجه به پیشبینیهای صورت گرفته درباره اوجگیری کرونا در پاییز و زمستان، در عمل ادامه ساخت این فصل از سریال «پایتخت» به طور کامل منتفی خواهد شد.
* سیمافیلم: «پایتخت 6» به ما ربطی ندارد!
عجیبترین موضوع در ارتباط با ادامه ساخت سریال «پایتخت» طرح گزاره «تعهد به عملکرد خود» از سوی سازندگان این سریال است. سازندگان «پایتخت» در شرایطی از این میگویند که با ساخت 15 قسمت سریال به تعهدی که نسبت به قرارداد خود با صداوسیما داشتند، عمل کردهاند که این 15 قسمت با اتمام قصه سریال به پایان نرسیده است.
پس نمیتوان از عمل به تعهد در این قرارداد صحبت کرد. این یک تعهد حرفهای و البته اخلاقی است که وقتی گروهی برای ساخت یک اثر نمایشی با تلویزیون وارد قرارداد میشوند، باید قصه سریال خود را در همان تعداد قسمتی که در قرارداد ذکر شده به پایان برسانند و اگر کار از منظر قصه ناقص باقی بماند، نباید برای اتمام آن مجددا از سفارشدهنده کار طلب پول کرد.
این موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانیم بر اساس گزارش خبرگزاری مهر و پیگیری این رسانه از مرکز سیمافیلم، «به دلیل تولید این سریال از طریق اداره کل بازرگانی، این مرکز مسؤولیتی نسبت به «پایتخت ۶» ندارد». و این یعنی حالا باید در این میان به دنبال مقام مسؤول گشت که بالاخره چه کسی باید درباره ناتمام باقی ماندن این سریال پاسخگو باشد. آیا حالا که «سیمافیلم» به عنوان متولی سریالسازی در تلویزیون در این ماجرا از دور خارج شده، معاونت سیما درباره این موضوع پاسخگو خواهد بود؟
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد کرهجنوبی هیچ بهانهای برای بازنگرداندن پولهای بلوکه ایران ندارد
کرهایهای چشم سفید
* تحریم یا دولت؟
گروه اقتصادی: سخنگوی دولت و سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان معتقدند کرهجنوبی نفت ایران را در زمان معافیت از تحریمهای آمریکا دریافت کرده و اساسا بازگشت پول آن ذیل تحریم قرار نمیگیرد و بهانه کرهایها بیاساس است. البته راههای جایگزین دیگری هم برای بازگشت پولهای بلوکه ایران از کرهجنوبی مانند استفاده از تهاتر کالایی، تهاتر ارزی و بهرهگیری از رمز ارزها وجود دارد که کره زیر بار این روشها هم نمیرود.
به گزارش «وطن امروز»، تاریخ رابطه اقتصادی ایران و کرهجنوبی به60 سال پیش بازمیگردد؛ زمانی که ایران برای اولینبار به این کشور نفت خام صادر کرد. رفتهرفته کره در مسیر صنعتی شدن قرار گرفت و ایران با درآمدهای نفتی که داشت واردکننده کالاهای حاصل از نفت خود از کرهجنوبی شد.
در 2 دهه گذشته کرهایها جای خود را در بازار لوازم خانگی، تلفنهای همراه و لوازم برقی ایران بخوبی باز کردند. بازار بکر ایران در کنار نفت کشورمان طی این سالها رونق اقتصادی چشمگیری برای کرهایها داشته است.
موضوع قابل توجه درباره ارتباط ایران و کره آنجاست که آنها هیچوقت به فکر انتقال تکنولوژی به ایران نیفتادهاند. اگر کارخانهای هم در ایران ایجاد کردهاند، صرفاً مونتاژکار بوده است. در دیگر کشورهای دنیا روند ورود و خروج برندهای مطرح جهانی به بازار داخلی کشورها با سازوکارهایی از قبیل اخذ مجوز، الزام به انتقال فناوری و داخلیسازی بخشی از محصولات و همچنین الزام به صادرات بخشی از محصولات تولیدشده در داخل، مدیریت میشود. عملکرد برندهای الجی و سامسونگ در سالهای اخیر و در نهایت خروج رسمی آنها از بازار ایران، نشان داد عملا ورود به بازار و استفاده از ظرفیت بالای کشور پرجمعیت ایران، هیچ قانون مشخصی ندارد و عملا رها شده است که البته این موضوع ناشی از ضعف تصمیمگیران تجاری کشور است.
در یک تصویر کلی ایران همواره موجبات توسعه اقتصادی کرهجنوبی را فراهم کرده و آنها هم در ازای آن در شرایط بسیار سخت تحریمی، همراه آمریکا شده و پولهای ایران را در شرایطی که اساساً از تحریمهای آمریکا معاف بوده است، بلوکه کردهاند.
بدون در نظر گرفتن اینکه اساساً کره هیچ منعی برای بازگرداندن پول ایران ندارد، روشهایی برای بازگشت پولهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی وجود دارد. حسین تنهایی، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و کرهجنوبی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: کرهایها از ترس ایالاتمتحده پول ایران را بازنمیگردانند.
وی با بیان اینکه ایران مبالغ زیادی از کرهجنوبی طلب دارد، گفت: 5/6 تا 9 میلیارد دلار پولهای ایران در کره بلوکه شده است. وی با پیشنهاد تهاتر کالایی گفت: تهاتر کالایی با توجه به شرایط پیش آمده راهکاری مناسب است که به نظر میرسد کرهایها آن را قبول نکردهاند و باز هم از آمریکا میترسند.
وی اظهار داشت: این کشور حداقل یک سال و نیم است داراییهای ما را مسدود کرده و روابط تجاری ما با این کشور در طول یک سال گذشته با تشدید تحریمها بسیار کاهش یافته و به صفر نزدیک شده است.
البته روشهای نوین دیگری مانند استفاده از رمز ارزها برای انتقال داراییهای ایران از کرهجنوبی وجود دارد که به نظر میرسد نادیده گرفته شده است.
اما با وجود راههای مطرح شده هم مقامات کرهای با صراحت اعلام میکنند هیچ عزمی برای بازگرداندن پولهای ایران ندارند. «هوجانگ هیان» سفیر کرهجنوبی در کشورمان اخیرا در یادداشتی نوشته است این کشور برنامه دارد که پولهای ایران را به صندوق کانال بشردوستانه سوییس موسوم به SHTA منتقل کند تا در ازای آن به ایران کالای کشاورزی، مواد غذایی و دارو ارسال شود. البته وی این روند را طولانیمدت خوانده و در مرحله اول تنها صادرات اقلام دارویی و مبارزه با کرونا را تضمین کرده است. حال سوال اصلی این است که آیا ایران در شرایطی قرار دارد که بخواهد میزبان 7 میلیارد دلار یا به تعبیری 9 میلیارد دلار کالاهای کشاورزی باشد؟! مسلما چنین حجم گستردهای از واردات میتواند ریشههای تولید را در داخل کشورمان بخشکاند.
* دلایل کره قابل توجیه نیست
علی ربیعی، سخنگوی دولت دیروز در واکنش به تعلل کرهایها گفت: به دلایل نامعلومی احساس میکنیم دولت کرهجنوبی همکاریهای لازم را انجام نمیدهد. بانک مرکزی از سال ۹۷ تاکنون از طریق سیاسی، حقوقی و نهادهای مختلف و هماهنگی وزارت امور خارجه دائماً این موضوع را پیگیری میکند و راهکارهای مختلفی هم در این زمینه ارائه شده است. سخنگوی دولت یادآور شد: امیدواریم دولت کرهجنوبی هر چه سریعتر منابع را آزاد کند و مشکلاتی را که ایجاد کرده است، مرتفع کند. جالب است که این منابع مربوط به پول نفتی است که با مجوز و معافیت ارائه شده از سوی آمریکا به کرهجنوبی صادر شده است، بنابراین از چند طریق دلایل کرهجنوبی برای ما توجیهپذیر نیست. ربیعی خاطرنشان کرد: قطعاً این رفتار برای همه ما غیرقابل قبول است و در چشمانداز روابط دوجانبه و همکاریهای آتی ما هم قطعاً تأثیر خواهد گذاشت.
* انتقاد رئیسکل بانک مرکزی از کرهجنوبی
در همین حال رئیسکل بانک مرکزی با انتقاد از کرهجنوبی به دلیل مانعتراشی در دسترسی ایران به منابع ارزی گفت: اگر بانکهای کرهای به توافقات بینالمللی خود با ما پایبند نباشند، ما این حق را داریم که تحت قوانین بینالمللی به اقدامات قانونی رو آوریم. عبدالناصر همتی در گفتوگو با خبرگزاری بلومبرگ به تشریح موضوعاتی اعم از مانعتراشی کرهجنوبی در دسترسی ایران به منابع ارزی موجود در آن کشور، تأثیر تحریمها و شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد ایران و روند صادرات غیرنفتی کشور پرداخت. رئیسکل بانک مرکزی گفت: درآمدهای حاصل از صادرات خود را در بانکهای کرهجنوبی دریافت کردهایم اما مسأله این است که منابع ما به طور غیرقانونی در بانکهای کرهای مسدود شده است. همتی افزود: قصد داریم از منابع خود در بانکهای کرهای برای خرید مواد غذایی و پزشکی استفاده کنیم که صراحتا مشمول تحریمهای یکجانبه ایالات متحده نمیشود. وی با بیان اینکه مقامات کرهای و بانکها باید به تعهدات خود نسبت به ما عمل کنند، اضافه کرد: اگر بانکهای کرهای به توافقات بینالمللی خود با ما پایبند نباشند، ما این حق را داریم که تحت قوانین بینالمللی به اقدامات قانونی رو آوریم و مقامات کرهجنوبی را در این فرآیند مسؤول میدانیم. رئیسکل بانک مرکزی تصریح کرد: بانکهای کرهای با خیال راحت تعهدات خود را زیر پا میگذارند و به توافقات مالی بینالمللی رایج عمل نمیکنند و تصمیم گرفتهاند وارد بازی سیاست شوند. وی اظهار داشت: میلیاردها دلار در کرهجنوبی داریم. این منابع متعلق به ما است و ما حق ویژه داریم که آنها را برای واردات دارو و مواد غذایی استفاده کنیم.
* عربستان و آمریکا جایگزین ایران شدند
چند ساعت از اعلام تحریمهای نفتی ایران توسط آمریکا نگذشته بود که آمریکا به برخی کشورهای خریدار نفت ایران معافیت 6 ماهه داد. ترکیه، کرهجنوبی، ایتالیا، یونان، چین، تایوان، هند و ژاپن کشورهای معاف شده از تحریمها بودند. دلیل این معافیت بر هم نخوردن شرایط بازار نفت و جلوگیری از افزایش قیمت ناگهانی آن بود. کرهجنوبی پس از پایان دوره معافیت، واردات محصولات نفتی از ایران را به طور کامل متوقف کرد، البته روند کاهش واردات از ایران از همان روزهای اولیه تحریم نفتی شروع شده بود. پیش از تحریمها، صادرات نفت خام و میعانات گازی ایران به کرهجنوبی روزانه 350 هزار بشکه بود که از این مقدار 100 هزار بشکه را نفت خام و 250 هزار بشکه را میعانات گازی تشکیل میداد.
نکته قابل توجه اینجاست که کرهجنوبی برای جایگزین کردن واردات نفت از ایران، بر میزان واردات نفت خود از سعودی و همچنین ایالاتمتحده آمریکا افزوده است. خبرگزاری رویترز بهمنماه سال گذشته با انتشار گزارشی از سئول نوشت: میزان واردات نفت کرهجنوبی از آمریکا ژانویه امسال در قیاس با مدت زمان مشابه سال گذشته میلادی از رشدی بیش از ۵۳ درصد برخوردار بوده است. کرهجنوبی ژانویه امسال اقدام به خرید بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار تن (۴۰۶ هزار بشکه در روز) نفت خام از آمریکا کرده است. به این ترتیب، آمریکا تبدیل به دومین کشور بزرگ صادرکننده نفت خام به کرهجنوبی شده است. در پی قطع صادرات نفت ایران به کرهجنوبی، این کشور عمده نیاز خود به این فرآورده را از عربستان سعودی تأمین میکند. میزان فروش نفت عربستان به کرهجنوبی در ماه ژانویه سال جاری نیز در قیاس با مدت زمان مشابه سال گذشته از رشدی 3 درصدی برخوردار بوده است. عربستان به این ترتیب روزانه ۸۵۴ هزار بشکه نفت به کرهجنوبی صادر میکند. واردات نفت کرهجنوبی از ایران در ماه ژانویه سال جاری به صفر رسیده است.
تمام این ماجرا قابل اغماض است و کره را میتوان در زمره کشورهایی که از ترس آمریکا واردات نفت را از ایران متوقف کردند، قرار داد اما نکته مهم اینجاست که کرهایها امروز از بازگرداندن پول ایران خودداری میکنند. طبق آخرین آمارها، ایران بیش از 7 میلیارد دلار در بانکهای «ووری بانک» و «ایبیکا»ی کرهجنوبی دارد.
* جایی برای مدارا نیست
شرایط اخیر ایران را مجاب میکند دست از مدارا با چنین کشوری بردارد. سالیان سال است کرهایها در بازار ایران حضور محسوس و نامحسوس دارند و باید چنین ظرفیتی از آنها گرفته شود. مسلماً این مهم با جمعآوری چند تابلو و بیلبورد رخ نخواهد داد. حمیدرضا غزنوی، سخنگوی انجمن صنفی تولیدکنندگان لوازم خانگی بهمنماه سال گذشته و همزمان با جمعآوری تابلوهای سامسونگ و الجی از سطح خیابانهای تهران گفته بود: «واردات رسمی این 2 برند نزدیک به 2 سال است متوقف شده است». در این شرایط محصولات این 2 شرکت چطور وارد کشور میشدند و همچنان میشوند؟ کرهایها با شناسایی تمام منافذ بازارهای ایران امروز با وجود عدم حضور رسمی از روشهای دیگری مانند قاچاق برای فروش کالاهای خود استفاده میکنند. حضور کرهایها در بازار ایران به لوازم خانگی محدود نمیشود، بلکه ورود تمام برندهای خودرو و موبایل کرهای هم باید به ایران متوقف شود.
***
[استناد به تحریمهای آمریکا نمیتواند ملاک عمل باشد]
12 خردادماه سال جاری سخنگوی وزارت امور خارجه خبر از بازگشت قطرهچکانی پولهای بلوکه ایران در کرهجنوبی داده بود. سیدعباس موسوی درباره بدهی میلیاردی کرهجنوبی به ایران و اینکه کره بتازگی اعلام کرده محموله پزشکی به قیمت ۵۰۰ هزار دلار به ایران میفرستد و در مرحله دوم این رقم به 2 میلیون دلار خواهد رسید، گفت: زحمت کشیدهاند! ما چیزی حدود 2 سال با کرهجنوبی مذاکره داشتیم ولی کرهایها در این زمینه به آمریکاییها گوش میدهند و برای پرداخت بدهیشان منتظر پاسخ مثبت آمریکا بودند. موسوی خاطرنشان کرد: ۷ میلیارد دلار پول ملت ایران در کره است و آنها باید همان موقع به صورت مقتضی این پول را به کشور ما بازمیگرداندند ولی غفلت کردند و تاخیر داشتند. ما بارها به آنها این موضوع را گوشزد کردیم که آنچه آنها درباره علت این تاخیر مطرح میکنند غیر قابل قبول است. ایران تحت هیچگونه تحریم بینالمللی نیست و تحریمهای آمریکا علیه ایران تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی است، بنابراین استناد کرهایها به تحریمهای آمریکا نمیتواند ملاک عمل برای کره یا هیچ کشور دیگری باشد و ما خواهان بازپسگیری داراییهای خود هستیم.
****** تحریم یا دولت؟
گروه اقتصادی: آخرین گزارش مرکز آمار نشان از رسیدن شاخص ضریب جینی به 41 درصد در سال 97 دارد؛ شاخصی از سال 92 هنگام روند افزایشی داشته است. شاخص ضریب جینی در سال 92 هنگام شروع دولت تدبیر و امید 5/36 درصد بود. این آمار نشان میدهد نابرابری در توزیع درآمد و ثروت در سالهای اخیر به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است؛ موضوعی که بیش از هر چیز ریشه در سیاستهای دولت در این سالها دارد. با آنکه درآمدهای نفتی کاهش پیدا کرده اما این موضوع را نمیتوان به تشدید نابرابری توزیع درآمد و ثروت تعمیم داد، به دلیل اینکه در سالهای اخیر به غیر از کاهش درآمدهای مردم، سهم آنها در دسترسی به ثروت هم دستخوش تغییر شده است.
در یک کلان تصویر کلی، 2 عامل رانتزایی سیاستهای اقتصادی دولت و اشتباهات رخ داده در سیاستهای حمایتی از اصلیترین دلایل افزایش پراکندگی یا نابرابری ثروت بوده است.
خصوصیسازیهای بیضابطه و سیاستهای رانتی مانند ارزپاشی در سال97 (ارز 4200 تومانی) و توزیع 60 تن سکه از یک سو و تعطیل کردن سیاستهای حمایتی مانند مسکن مهر و هدفمندی یارانهها از سوی دیگر، همچنین اجرای اشتباه طرح تحول سلامت در کنار اجرایی نکردن سیاستهای مالیاتی و بهبود فضای کسبوکار از اصلیترین دلایل تشدید اختلاف طبقاتی بوده است.
به گزارش «وطنامروز»، تعطیل شدن طرحهای حمایتی، اجرای طرحهای تشدیدکننده شکاف طبقاتی و اهمال در اجرای اصلاحات اقتصادی از عوامل تشدید نابرابری در دولت روحانی است. در 2 سال گذشته اقتصاد کشور به دلایل مختلف و گسترده داخلی و خارجی دچار نوسان و تخریب شد. هر چند مهمترین علل تخریب اقتصاد در این سالها، عوامل داخلی بود. نتیجه تکانههای شدید اقتصادی در این سالها تحمیل فشار شدید معیشتی به بخش زیادی از مردم بود. با این حال تنگنای اقتصادی فعلی از یک منظر متمایز از سالهای بحرانی دیگر است. تشدید نابرابری در این دوره، تلخی بحران اقتصادی و فشار برآمده از آن بر معیشت مردم را دوچندان کرده است. گزارشهای رسمی مرکز آمار ایران نشان میدهد پس از روی کار آمدن حسن روحانی، نابرابری در ایران روندی فزاینده به خود گرفته است. چنانکه طبق آمارهای مرکز آمار، ضریب جینی به عنوان شاخص اندازهگیری نابرابری اقتصادی از 5/36 درصد در سال 92 به 41 درصد در سال 97 افزایش یافت. افزایش رقم شاخص جینی که نشاندهنده تشدید نابرابری اقتصادی است، البته تنها شاخص بیانگر تشدید نابرابری در دوران روحانی نیست. نسبت درآمد 10 درصد ثروتمندترین بخش جامعه (دهک دهم) به 10 درصد فقیرترین بخش جامعه (دهک اول)، از سال 92 به این سو روندی اکیداً صعودی به خود گرفته است. همچنین سهم 20 درصد فقیرترین بخش جامعه از ثروت عمومی هم در این سالها اکیداً نزولی بوده است.
همه این شاخصها نشاندهنده تشدید نابرابری در دولتهای یازدهم و دوازدهم است. همین نابرابری است که تحمل شرایط سخت فعلی اقتصاد را برای بسیاری از مردم بهمراتب سختتر از سالهای قبل کرده است. ریشهیابی علل تشدید نابرابری در دولت یازدهم و دوازدهم اما عوامل متعددی را در شکلگیری این شرایط نشان میدهد.
سیاستهای تشدیدکننده شکاف طبقاتی در دولت روحانی را میتوان در 3 دسته تقسیم کرد:
دسته اول این سیاستها، توقف یا کند شدن اجرای کامل طرحهای حمایتی دولت قبل بود. مهمترین مصادیق این دسته، توقف طرحهای حمایتی همچون مسکن مهر و هدفمندی یارانههاست. در حوزه مسکن سرسختترین مخالف این طرح یعنی عباس آخوندی به عنوان مجری آن و سیاستگذار مسکن کشور در راس وزارت راه و شهرسازی به صدارت رسید. 5 سال مدیریت عباس آخوندی در رأس وزارت راه و شهرسازی باعث شد پروژه مسکن مهر که با پیشرفت قابل توجهی تحویل دولت یازدهم شد، هنوز و پس از گذشت 7 سال به دست صاحبان آن نرسد. اهمال در تکمیل هرچه سریعتر واحدهای مسکن مهر از یک سو و نداشتن طرحی جایگزین برای تامین مسکن اقشار متوسط و فرودست باعث افزایش هر چه بیشتر قیمت مسکن شد و این اقشار را برای تأمین مسکن در بنبست قرار داد. رشد افسارگسیخته قیمت مسکن و اجارهبها در یک سال گذشته عاقبت ناگزیر همین سیاست بود.
علاوه بر مسکن مهر، طرح هدفمندی یارانهها هم قربانی دیگر دولت تدبیر شد. حسن روحانی و اعضای اقتصادی کابینه وی از همان ابتدا با اجرای این طرح مخالفت کردند. تلاش دولت برای حذف یارانه نقدی البته در همان سال اول و در جریان رفراندوم معروف شکست خورد. با این حال سیاست دولت در قبال این طرح، نه اصلاح و نه اجرای گامهای بعدی آن بود. مخالفت دولت با اجرای طرح هدفمندییارانهها باعث شد گامهای دیگر این طرح که باعث عادلانهتر شدن توزیع یارانه میشد، اجرایی نشود. انتقادهای دولتمردان به این طرح در حالی مطرح میشد که هیچ تلاشی برای اصلاح قانون هدفمندی انجام نشد. همچنین دولت هیچ طرح جایگزینی هم که مطلوب خود باشد ارائه نکرد. همین موضوع موجب تشدید شکاف طبقاتی و نابرابری در توزیع ثروت شد.
دسته دوم اجرای سیاستهای غلطی بود که به تشدید نابرابری منجر شد. بیشتر این طرحها در قالب توزیع رانت خلاصه شد. این توزیع رانت اما در انواع مختلف انجام شد. شاخصترین نمونه این توزیع رانت، سیاست ارز 4200 تومانی بود. دولت به بهانه کنترل قیمت ارز و مهار تورم، اقدام به تعیین دستوری نرخ ارز و توزیع آن میان افراد خاص برای تأمین نیاز وارداتی کشور کرد. تعیین نرخ غیرواقعی برای ارز باعث ایجاد جذابیت زیاد برای دریافت ارز دولتی و سوءاستفاده از آن شد. نتیجه این سیاست، سوءاستفادههای کلان عدهای خاص و هدررفت بخش زیادی از منابع ارزی کشور آن هم در برهه تنگنای درآمد ارزی کشور به دلیل تحریم نفتی بود. اخیرا هم دیوان محاسبات کشور، نسبت به سرنوشت نامعلوم 8/4 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی گزارش داد. همین دست اقدامات البته در موضوع طرح پیشفروش سکه هم اجرا شد و نتیجه آن، خرید مقادیر بسیار زیاد سکههای ارزانقیمت توسط عدهای خاص و بهرهمند شدن آنان از سودهای کلان بود.
مصداق دیگر طرحهای تشدیدکننده شکاف طبقاتی، طرح تحول سلامت بود. این طرح که به بهانه جلوگیری از زیرمیزی و همچنین همگانی شدن بیمه درمانی در کشور اجرا شد، حجم عظیم و بیحسابی از ثروت را نصیب برخی پزشکان خاص کرد. هزینه سنگین این طرح چنان بود که هر سال بخش عظیمی از بودجه صرف تأمین هزینههای آن شد تا جایی که دولت دیگر توان تأمین هزینههای این طرح را نداشت و در نتیجه دفترچههای بیمه سلامت به جز بیمارستانهای دولتی در سایر مراکز درمانی بیاعتبار شد. نتیجه این طرح تجمع ثروت در بخشی از جامعه پزشکی بود. در مقابل بازنده نهایی این طرح مردمی بودند که این طرح باعث افزایش هزینههای درمان آنها شده و در مقابل بیمه اعطا شده به آنها بیاعتبار شده بود.
مصداق دیگر اقدامات تشدیدکننده شکاف طبقاتی در دولت روحانی، خصوصیسازیهای غلط و واگذاری زیرقیمت اموال و شرکتهای دولتی به افراد فاقد صلاحیت است. نتیجه این اقدام، بهرهمند شدن بخش کوچکی از جامعه و در مقابل متضرر شدن بخش بزرگی از جامعه از جمله کارگران بود. آخرین مصادیق این موضوع را میتوان در خصوصیسازی شرکتهای هپکو و نیشکر هفتتپه مشاهده کرد. واگذاری زیرقیمت این شرکتها به افراد فاقد صلاحیت باعث سوءاستفاده آنان از داراییهای باارزش این شرکتها از جمله زمین آنها و در مقابل بیکار شدن کارگران این کارخانهها شد. این دست اقدامات به وضوح حرکت جریان ثروت به سمت عدهای خاص و تشدید فقر در بخش بزرگی از جامعه را نشان میدهد.
دسته سوم از سیاستهای دولت که منجر به تشدید نابرابری شد، اجرایی نشدن اصلاحات لازم در حوزههای مختلف اقتصاد است. یکی از مهمترین مصادیق بیعملی دولت در اجرای اصلاحات اقتصادی، تعلل در اصلاح ساختار مالیاتی کشور است. فرار مالیاتی گسترده، نظام سنتی مالیاتستانی و نبود پایههای مالیاتی بهویژه در حوزه مالیاتهای تنظیمی، مهمترین معضلات نظام مالیاتی است که دهکهای بالای جامعه، ذینفعان اصلی چنین شرایطی هستند، چرا که در نبود پایههای مالیاتی موثری همچون مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر مجموع درآمد و...، دهکهای ثروتمند جامعه از پرداخت این مالیاتها مصون میمانند. همچنین طبق اظهارات مسؤولان، بیشترین میزان فرار مالیاتی مربوط به افرادی با ثروتهای زیاد است. در مقابل کارکنانی همچون کارگران و کارمندان، طبق میزان تعیینشده در قانون و هنگام واریز حقوق، مالیات خود را پرداخت میکنند. این یکی از مصادیق آشکار تبعیض مالیاتی در کشوری است که دولت در اصلاح نظام مالیاتی آن سالها تعلل کرده است. همچنین نبود مالیاتهای تنظیمی همچون عایدی سرمایه باعث کسب ثروتهای هنگفت توسط عدهای معدود آن هم به قیمت گرفتار شدن بخش عظیمی از جامعه در تنگنای فقر میشود. از همین رو اهمال 7 ساله دولت در اصلاح نظام مالیاتی، از جمله مهمترین عوامل تشدید شکاف اقتصادی در کشور است. مصداق دیگر بیعملی دولت در اجرای اصلاحات اقتصادی، اهمال دولت در بهبود فضای کسبوکار است. راهاندازی فعالیت اقتصادی مولد در ایران به سبب برخی نابسامانیها نظیر تعدد و طول مدت اخذ مجوزها، بشدت سخت و طاقتفرساست. بهبود فضای کسبوکار به منظور تسهیل فعالیت اقتصادی، مسألهای است که سالهاست مورد تاکید مسؤولان و کارشناسان است اما دولت اقدام خاصی برای تسهیل فعالیتهای اقتصادی در کشور انجام نداده و همین عامل مانع تحرک اقتصادی و ایجاد شغل در کشور شده است. نتیجه چنین سیاستی هم آسیبپذیر شدن اقتصاد کشور و معیشت بسیاری از مردم در برابر حوادثی نظیر کرونا شد.
ارسال به دوستان
راوی این حماسه کجاست؟
میکائیل دیانی: بدونشک آنچه در اقیانوسهای جهان طی این چند هفته رقم خورده یک نقطه عطف تاریخی است! حماسهای که تاثیرات منطقهای و بینالمللی آن ابعادی دارد که میشود برای آن چند ده کتاب و صدها مقاله نوشت؛ اتفاقی که بسیاری از کشورهای قدرتمند جهان از انجام آن صرفنظر کردند اما ایران به پشتوانه اقتدار منطقهای منبعث از انقلاب اسلامی و بر مبنای تجربه این 4 دهه که هرگاه از موضع مقاومت مواجهه داشته پیشرفت کرده، دست به این اقدام زد!
برخلاف ادعای آمریکاییها که چند هفته لاف در غریبی زدند که نمیگذارند نفتکشهای ایرانی به سواحل ونزوئلا برسند؛ این کشتیها یک به یک در سواحل ونزوئلا پهلو گرفتند.
از هر زاویهای به این پدیده نگاه کنیم جز حس غرور و افتخار نتیجهای نخواهیم گرفت اما آیا این افتخارآفرینی را ثبت و ضبط هم کردهایم!؟
اینکه میگویند ما در دوران «جنگ روایتها» قرار داریم و امروز جبهه بزرگ و وسیعی در فضای رسانهای پیشروی ما است، به نگاه برخی هنوز درست جا نیفتاده است و الا این کشتیها از همان ابتدا تا مقصد میتوانستند سوژه روایت چند ده سفرنامهنویس، ژورنالیست و مستندساز باشند.
«ژان بودریار» در نظریه «ابرواقعیت یا واقعیت حاد» میگوید «در دوران مدرن، هنر، واقعیت را بازنمایی میکرد اما در دوران پستمدرن، این رابطه به هم ریخته و مرز واقعیت و بازنمایی از بین رفته، و گاهی رابطه آن دو برعکس شده، و واقعیت تقلیدی از بازنمایی است؛ و بازنماییها به جای بازنمایی از واقعیت، از همدیگر تقلید میکنند و به یکدیگر ارجاع میدهند». این فراواقعیت تا آنجا جلو میرود که بودریار معتقد است رسانههای آمریکایی بویژه سیانان واقعیت را به گونهای پوشش دادند که انگار سال 1991 اساسا جنگ خلیجفارس رخ نداده است! حال در زمانی که جنگ روایت و رسانه تا این اندازه اهمیت دارد، آیا رواست فرصتی که در آن واقعیت اقتدار ایران میتوانست از طریق فعالان رسانهای به تصویری ماندگار تبدیل شود، اینگونه با بیتوجهی از بین رود؟ آیا نباید مسؤولان مربوط از خود این سوال را بکنند که «چرا ما با خود تیم رسانهای برای پوشش این حماسه نداشتیم؟» و چرا حالا که نیاز به روایتهای رسمی و غیررسمی حرفهای و ژورنالیستی از دل این ماجرا داریم، از داشتنش محرومیم؟
آمریکا از نداشتههایش فراواقعیت جعلی میسازد و ما داشتههایمان و واقعیتهایمان را با بیتوجهی از دست میدهیم!
ارسال به دوستان
موضع امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در برابر بازگشت جاهلیت در صدر اسلام
جواد سلیمانی*: با مجاهدتهای امام سجاد(ع) نهضت سیدالشهدا(ع) به بار نشست و تعالیم اسلام بار دیگر در برابر فرهنگ جاهلی قوت گرفت و شیعه که تا مرز نابودی پیش رفته بود بار دیگر احساس وجود کرد و در میان سایر جریانهای سیاسی و مذهبی خودنمایی کرد، از این رو وقتی امام باقر(ع) در مسجد مدینه وارد میشد جمعیت فراوانی از مسلمانان مناطق مختلف از آن حضرت کسب فیض میکردند و چهرههایی چون طاووس یمانی، قتاده و ابوحنیفه و دانشمندان نامدار دیگر پای درس امام شرکت میکردند.
حرکت و خط مشی امام باقر(ع) استمرار منطقی خطمشی پدر بزرگوارش بود، یعنی با سپر تقیه جنگ نرمی را علیه امویان آغاز کرد؛ اگر حرکت امام تنها یک حرکت علمی و معنوی صرف بود نمیبایست مورد غضب دستگاه خلافت واقع میشد ولی شواهد تاریخی نشان میدهد خلیفه نسبت به امام حساسیت خاصی داشت و احساس تهدید میکرد به گونهای که آن حضرت را به شام احضار کرد؛ احساس خطر دستگاه خلافت از امام بهترین شاهد بر حرکت تأثیرگذار امام در مبارزه با امویان است.
اهلبیت(ع) در این دوران مردم را گرفتار گردابی حائل از فرهنگ جاهلی و فساد فکری و اخلاق اسلام تحریف شده میدیدند که از یک سو میل نداشتند به دعوت اسلام ناب گوش دهند و از سوی دیگر وقتی امام رهایشان میکرد منجی و رهبر نجاتبخشی نمییافتند از این رو امام میفرمود:«بلیّه الناس علینا عظیمه إن دعوناهم لم یستجیبوا لنا و إن ترکناهم لم یهتدوا بغیرنا»1
از سیره امام باقر و امام صادق(ع) چنین استفاده میشود که آن بزرگواران در پی سازندگی فکری و سازماندهی مکتب بودهاند. مواضع آنان را در برابر انحرافات زمانه در محورهای زیر میتوان خلاصه کرد.
* مبارزه با تحریف
پیداست که حکومتهای جور و فاسد مروانی زمانی میتوانستند بر جامعه حکومت کنند که دستورات اسلامی و تعالیم قرآن را تحریف کنند زیرا این تعالیم اگر به صورت صحیح در جامعه منتشر میشد، انجام فسق و فجور و ظلم و ستم ممکن نمیشد. از این رو با زر و زور برخی از فقها و محدثان و مبلغان را فریب میدادند تا آنها با تحریف معارف دین، منکرات آنان را معروف و معروف را منکر جلوه دهند و حکومتشان را توجیه کنند. مانند اینکه بگویند هر کس از هر طریقی در جامعه اسلامی به حکومت رسید اولیالامر است و اطاعت از اولیالامر نیز واجب است. در چنین شرایطی امام باقر کار تدریس معارف اسلامی اعم فقه و تفسیر و کلام را آغاز کرد و این روند در زمان امام صادق(ع) به اوج رسید و شاگردان زیادی در این مکتب پرورش یافتند و شهرت علمی امام باقر و امام صادق(ع) فراگیر شد، حتی برخی از چهرههای نامدار مذاهب اهل سنت در مدرس امام صادق(ع) شاگردی کردند. بدینسان در این دوران نقشه از پیش تعیین شده امویان برای تحریف مفاهیم اصیل اسلامی و تحریف معارف قرآن با تبیین صحیح و تفسیر درست اهلبیت(ع) خنثی شد و مکتب اسلام ناب خودنمایی کرد و همین امر موجب احساس خطر دشمنان از این 2 امام بزرگوار شد.
در شیوه و متن تعلیمات دینی امام صادق(ع) 2 نکته اساسی نهفته بود؛ یکی اینکه حاکم همان کسی است که به علم و دانش دین آگاهی دارد و کسی که در تفقه در دین ضعیف و ناتوان است نمیتواند حاکم جامعه اسلامی باشد؛ چنان که امام باقر (ع) در روایتی میفرماید:
« کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَقُولُ إِنَّمَا مَثَلُ السِّلَاحِ فِینَا مَثَلُ التَّابُوتِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَیْثُمَا دَارَ التَّابُوتُ أُوتُوا النُّبُوَّهَ وَ حَیْثُمَا دَارَ السِّلَاحُ فِینَا فَثَمَّ الْأَمْرُ قُلْتُ فَیَکُونُ السِّلَاحُ مُزَائِلًا لِلْعِلْمِ قَالَ لا»2
شاهد اینجاست که وقتی راوی از امام میپرسد آیا میشود سلاح در جایی باشد که علم در آنجا نیست؟ امام میفرماید: نه.
یا امام صادق(ع) میفرماید:«یَا أَبَا الصَّبَّاحِ نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَالِ وَ نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه»3
نکته دوم اینکه تعلیمات دینی امام صادق(ع) تحریفهای علمای درباری اموی و عباسی را که با تفسیر به رأی آیات قرآن مجید و استحسان و قیاس در فتاوای فقهی مقرون بود نمایان میساخت و بدینسان اعتبار فقه و تفسیر آنان را از بین میبرد، از این رو خلفای عباسی سخت از دانشگاه امام صادق(ع) میترسیدند و آن را تهدید و مبارزهای برای از بین بردن مقبولیت حکومت خود می پنداشتند. درسهای امام صادق(ع) هم بینصیبی دستگاه حکومت را از آگاهی دینی اثبات میکرد و صلاحیت خلیفه را برای تصدی خلافت زیر سوال میبرد و هم تحریفاتشان را آشکار میساخت، بنابراین در دل نهضت علمی امام صادق(ع) نهضت سیاسی مهمی نهفته بود.
* زمینهسازی برای نابودی امویان
این دو امام در کنار تبیین و ترویج دین جامعه را برای مبارزه و برائت از امویان آماده میکردند و در تعالیم خود به مسلمانان میفهماندند که پذیرش سلطه سلطان جائر خلاف مقتضای دین است، کسانی را که با دستگاه خلافت همراهی میکردند توبیخ میکردند، در آن شرایط خفقان چاره را در این دیدند تا با تازیانه شماتت سراغ چهرههایی که مددکار و مداح دستگاه اموی هستند، بروند. از این رو امام باقر(ع) به کثیر شاعری که عبدالملک را میستود اعتراض کرده4 و به عکرمه شاگرد معروف ابن عباس فرمود: «ویلک یا عبید أهل الشّام انّک بین یدی بیوت أذن الله أن تُرفع و یُذکر فیها اسمُه».5
امام صادق(ع) در اواخر دوران بنیامیه که قدرت حکومت به ضعف گرایید خود را رسما به عنوان امام و حاکم شرع معرفی میکرد و ایام حج، روز عرفه در عرفات حاضر میشد و میفرمود: ای مردم! امروز امام و حاکم به حق جعفر بن محمد است و نه ابی جعفر منصور؛ از آنجا که بنیعباس در این دوران سعی میکردند نسب خود را به رسول خدا(ص) برگردانند و حکومت را از طریق وراثت برای خود مصادره کنند، امام نیز میفرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) کَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ هَه[أنا]».6
حضرت آیتالله العظمی خامنهای درباره مبارزات سیاسی امام صادق(ع) میفرمایند:
«سرگذشت امام صادق بسیار مهم و آموزنده است، 10 سال با بنیامیه و مدت طولانی دیگری با بنیعباس مبارزه کرد، هنگامی که پیروزی او بر بنیامیه حتمی بود، بنیعباس به عنوانِ یک جریان مزاحم و فرصتطلب آمدند میدان را گرفتند و بعد از آن امام صادق هم با بنیامیه و هم با بنیعباس مبارزه کرد».7
البته مبارزه امام در دوران بنیعباس در قالب تقیه بود ولی مبارزه سخت بود به طوری که منصور بارها امام را تبعید و تهدید به قتل کرد، حتی گفت: «قَتَلَنِیَ اللَّهُ إِنْ لَمْ أَقْتُلْکَ أَ تَلْحَدُ فِی سُلْطَانِی وَ تَبْغِینِیَ الْغَوَائِلَ».8 و بار دیگر به حاکم مدینه دستور داد خانه امام صادق(ع) را به آتش بکشد که امام(ع) به صورت معجزهآسا از میان آتش قدمزنان بیرون آمده فرمود: «أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ(ع)»9
* ایجاد تشکل
روشن است صرف بیان و تفسیر صحیح معارف اسلامی و نقد تحریفها تا زمانی که به صورت سیستماتیک و حسابشده در جامعه ترویج نشود، نمیتواند با فرهنگ رقیب مواجه شود و بر آن غلبه یابد، از این رو امام باقر(ع) تلاش کرد با تربیت شاگردان خاص و پیوند با اصحاب تربیت شده در زمان پدر بزرگوارش و انتشار آنان در مناطق مختلف جهان اسلام (عراق، حجاز، ایران، مصر و...) زمینه نشر فرهنگ اسلامی و گسترش و تداوم تشیع را فراهم کند؛ این افراد تحت عنوان وکیل و نماینده امام به شهرهای مختلف میرفتند و به پرسشهای دینی مردم پاسخ میگفتند و وجوهات شرعی را از مردم دریافت کرده و در گسترش تعالیم اسلامی و تقویت حزب شیعه تلاش میکردند. اینان در کتب تاریخی و رجالی به عنوان وکیل یا صاحب سر یا باب مشهور هستند، افرادی چون جابر بن یزید جعفی، مفضل بنعمر. نهاد وکالت در دوران امام صادق و امام کاظم(ع) به اوج خود رسید و در زمان امامان بعدی که رابطه شیعه با امامانشان کاهش یافت کارکرد بسیار بالا و حساسی در بقای تشیع پیدا کرد. این تشکیلات به قدری قوت داشت که وقتی امام اراده میکرد مطلبی در مناطق مختلف به شیعیان برسد به سرعت میرسید و وقتی اراده میکرد برای مبارزه سیاسی بودجه جمعآوری کند با استفاده از این تشکیلات جمع میکرد.
امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با یاران خاصشان روابط حسابشده و تشکیلاتی داشتند، چنانکه برخی از اسرار سیاسی را به آنان میسپردند و آنان را از خطر میرهانیدند. جابر جعفی در این باره میگوید: امام باقر(ع) کتابی به من داد و فرمود: لعنت من و پدرانم بر تو باد اگر پیش از هلاکت بنیامیه، چیزی از این کتاب را برای کسی نقل کنی، لعنت من و لعنت پدرانم بر تو باد اگر پس از هلاکت بنیامیه چیزی از این کتاب را کتمان کنی و نقل نکنی!10
وقتی امام باقر(ع) متوجه شد هشام بنعبدالملک در صدد دستگیری و اعدام جابر بنیزید جعفی است، طی نامهای به جابر اطلاع داد و جابر خود را به دیوانگی زد و بدینسان از تهدید هشام جان سالم به در برد.11
هدف این تشکیلات عبارت بود از «پیوستگی فکری و عملی با امام و شرکت در فعالیتی که به ابتکار و رهبری امام در جهت بازیافتن حق غصب شده و تشکیل نظام علوی و اسلامی در سطوح مختلف فکری، سیاسی و احیانا نظامی انجام میگرفت؛ این پیوستگی همان است که در فرهنگ شیعه ولایت نامیده میشود».12
حاصل امامت 19 ساله امام باقر(ع) (95 تا 114ه ق) و 34 ساله امام صادق(ع) (114تا148ه ق) این شد که تشیع از مرز مدینه و کوفه گذشت و در مناطق دوردستی مانند خراسان، ری، اصفهان، مصر و مراکش سرایت کرد به طوری که طبق گزارش ابوحمزه ثمالی شیعیان خراسان گرد امام حلقه میزدند و از حضرت مناسک حج را میپرسیدند.13
* عضو هیأت علمی موسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره)
---------------------------------
پینوشت
1- من لایحضره الفقیه، ج4، ص 405؛ الارشاد،ج2، ص 167؛ بحارالانوار، ج 46، ص 288
2- الکافى ، ج1، ص 238
3- بصائر الدرجات، الصفار، ص 202
4- « قَالَ لِکُثَیِّرٍ امْتَدَحْتَ عَبْدَ الْمَلِکِ»(المناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص206)
5- المناقب،ابن شهر آشوب، ج4، ص 182
6- بحار الانوار، ج 47، ص 58
7- انسان 250 ساله ، ص 263
8- الإرشاد، ج2، ص183
9- الکافى، ج1، ص 473
10- کشی، رجال الکشی، ج 2، ص 438
11- الکافی، ج1، ص396 و 397؛ اختصاص، ص 67- 68
12- انسان 250 ساله، ص 285
13- (حتی اقبل ابوجعفر(ع) و حوله اهل خراسان و غیرهم یسئلونه عن مناسک الحج)(رک: الکافی، ج 6، ص256)
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|